یه معذرت خواهی کوچولو
سلام پسر گلم من این وبلاگو به سفارش داییت برای ثبت خاطراتت ساختم عزیرم
ولی چون این وبلاگو تو سن 21 ماهگیت ساختم و بیشتر عکسای 1 روزت تا 1 سالگیت تو دی وی دی بودن نتونستم همون موقع تو وبلاگ بذارم ولی امشب تو زود خوابیدی بهترین فرصتی بود که عکساتو بذارم نفس مامان
این عکس 2روزگیت وای عکسارو نگاه میکنم یاده21 ماه پیش می افتم که چه زود گذشت عزیزم مامان خیلی دوست داره
تو این عکس 15 روزه بودی عسلم
اینجا رفته بودی تو فکرا مامانی
به چی تمرکز کردی عزیزم
وای چه خوابه نازی عزیزم
اولین نوروزی که کتار ما بودی سال 1391 2 ماهه بودی مامان جونم
داشتی با سگه کشتی می گرفتی عسلم
چه ناز خیره میشی به دوربین
داشتی تو استخرت بازی میکردی نفسم
قبل از بازی داشتی یه چرخی تو خونه با کالسکت میزدی
هر کاریو بهت میگیم تو برعکسشو انجام میدی
ایتجا هم داشتی برنامه کودک میدیدی اصرارم داشتی رو تاب بشینی