یه روز خوب
امروز ناهار رفتیم خونه خاله جون(خاله ی من) عزیزم تو خیلی دوست داری بری خونشون وقتی هم میفهمی میخوایم بریم کلی ذوق میکنی فدات شم امروز پسر خوبی بودی و زیاد اذیتم نکردی آقا بودی به خدا خاله داشت ماهی سرخ میکرد تو هم که خیلی ماهی دوست داری تو حیاط مشغول بازی شدی تا خاله ماهی سرخ کنه و تو بخوری منم از فرصت استفاده کردم و عکس گرفتم که چندتا شو میذارم بقیه رو چاپ میکنم برای آلبومت نفس مامان این دمپایی صورتیم خاله واست خریده که هروقت بری خونشون بتونی راحت تو حیاط بدو بدو کنی و توپ بازی کنی وآب بازی کنی خیلی پسر گلی هستی نشسته بودی تا غذاتو بیارم بخوری عشقم اینجا دیگه خسته شدی و می خواستی بیایی پایین پسرم ع...
نویسنده :
مامان
22:21